یادداشت؛
فقر قدرت و عبرت اوکراین

یکی از مهمترین درسهای جنگ اوکراین، نشان دادن حقیقتی تلخ درباره «فقر قدرت» در سیاست خارجی است.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «افق سرعین»، کشوری که منابع قدرت خود را بهدرستی مدیریت نکند، حتی اگر مورد حمایت خارجی قرار گیرد، در نهایت به بازیچه قدرتهای بزرگ بدل خواهد شد. اوکراین دقیقاً نمونهای است که میتوان آن را در سه سطح قدرت سخت، نرم و هوشمند بررسی کرد.
فقر قدرت سخت
اوکراین به رغم داشتن جمعیت قابلتوجه و موقعیت ژئوپلیتیکی مهم، در توان بازدارندگی نظامی و اقتصادی ضعف اساسی داشت. ارتشی وابسته به کمکهای خارجی، صنعتی آسیبدیده، و اتکای شدید به ناتو و آمریکا، موجب شد نتواند در برابر روسیه توازن واقعی ایجاد کند. تحریمها و بستههای مالی غرب نیز بیشتر نقش مُسکن داشته تا سازنده یک قدرت پایدار.
فقر قدرت نرم
اوکراین نتوانست برای مردم خود و حتی برای افکار عمومی جهانی یک تصویر منسجم و پایدار بسازد. اگرچه رسانههای غربی سعی در روایتسازی از «مقاومت اوکراینی» داشتند، اما این روایت به دلیل فساد ساختاری و بحرانهای داخلی، بهسرعت فرسوده شد. فرهنگ، هویت و مشروعیت سیاسی این کشور نتوانست قدرت نرم مؤثری خلق کند.
فقر قدرت هوشمند
بزرگترین خطای اوکراین، ناتوانی در تلفیق قدرت سخت و نرم بود. کییف استراتژی هوشمندی برای موازنهسازی میان روسیه و غرب نداشت و عملاً خود را به یک جبهه وابسته کرد. در نتیجه، از «ائتلافسازی مستقل» و «نهادسازی منطقهای» محروم شد. نتیجه این ضعف، آن است که امروز در آلاسکا درباره سرنوشت اوکراین تصمیمگیری میشود، بدون حضور نمایندگانش و حتی بدون لحاظ کردن خواست مردم آن.
اوکراین نشان داد که کشوری که دچار فقر قدرت باشد، نه تنها در میدان جنگ که در میز مذاکره هم جایی نخواهد داشت. اگر منابع قدرت سخت، نرم و هوشمند بهطور متوازن ساخته نشود، تصمیمات استراتژیک در جای دیگری گرفته میشود. درست همانطور که اکنون آینده اوکراین در گفتوگوهای واشنگتن، مسکو و حتی نشست آلاسکا رقم میخورد، بیآنکه مردم کییف نقشی در تعیین سرنوشت خود داشته باشند.
دیدگاهها