یادداشت؛
ذهن جوان، خط مقدم جنگ رسانهای است
در دنیای امروز که رسانهها با بمباران اطلاعاتی و تحریف واقعیتها تلاش میکنند بر افکار عمومی مسلط شوند، ذهن جوانان بهعنوان حساسترین و اثرگذارترین جبهه، به خط مقدم جنگ رسانهای تبدیل شده است.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «
افق سرعین»، ژیلا آقاغفاری فعال فرهنگی و اجتماعی در یادداشتی نوشت: چند هفته پیش، در
یک جمع صمیمی با چند جوان دغدغهمند، بحثی جدی شکل گرفت؛ از اخبار دروغی که بیوقفه
در فضای مجازی منتشر میشود، تا توییتهایی که از بیرون مرزها، ذهنها را هدف
گرفتهاند. همه ما به نوعی درگیر این فضای متلاطم هستیم؛ فضایی که در آن، حق و
باطل گاه چنان در هم تنیدهاند که تمایزشان به مهارتی عمیق نیاز دارد.
این روزها، تقابل
میان ایران و رژیم صهیونیستی دیگر محدود به میدانهای نظامی نیست. جنگی در جریان
است که مهمات آن گلوله نیست، بلکه محتواست؛ محتواهایی که با ظرافت طراحی میشوند
تا روایتساز باشند، شک بیندازند، تفرقه بیافکنند و ذهنها را تسخیر کنند. و کدام
ذهنها؟ بیش از همه، ذهنهای جوان؛ همانها که پرانرژیاند، جستوجوگرند، و بیش از
هر نسلی، درگیر شبکههای اجتماعی و رسانههای دیجیتال هستند.
من سالها در
حوزه جوانان فعالیت کردهام. میدانم وقتی از «تهاجم فرهنگی» یا «جنگ نرم» صحبت میکنیم،
برای برخی هنوز مفاهیمی کلی و شعاری به نظر میرسد. اما کافی است چند ساعت در اینستاگرام،
تلگرام یا حتی یوتیوب بچرخیم تا ببینیم این «جنگ» چقدر واقعی، پیچیده و هدفمند
است. جنگی که نه با ارتش، که با روایتهای مخدوش و احساسات تحریکشده پیش میرود.
یکی از بزرگترین
چالشها، بیدفاعی ذهنی نسل جوان در برابر این جریان است. جوان امروز، در میان
هزاران پیام، خبر، ویدیو و کامنت قرار دارد که هر کدام به شکلی میخواهند بر نگرش
او نسبت به کشور، آینده، دین، هویت و حتی خودش اثر بگذارند. اگر این جوان، مهارت
تفکیک روایت راست از دروغ، تحلیل فریمهای پنهان، و درک سازوکار رسانهها را
نداشته باشد، دیر یا زود در زمین دشمن بازی خواهد کرد؛ نه از روی خیانت، بلکه از
روی بیابزاری.
من معتقدم آموزش
سواد رسانهای، دیگر یک «گزینه» نیست؛ یک وظیفه ملی و فوری است. باید به جوانانمان
بیاموزیم که چطور پشت صحنه محتواها را ببینند، چطور احساساتشان را در طوفان خبری
مدیریت کنند، و چطور اسیر حبابهای فکری نشوند. باید بتوانند بفهمند چرا بعضی
خبرها در فلان لحظه خاص پخش میشوند، چرا یک روایت خاص بهطور هدفمند وایرال میشود،
و چه کسانی پشت اکانتهای ناشناس با اسمهای فریبندهاند.
در کنار این،
مسئله هویت دیجیتال و امنیت اطلاعات شخصی هم اهمیت ویژهای دارد. در شرایط بحرانی،
بسیاری از ما ندانسته ردپایی از خودمان بر جای میگذاریم که میتواند بهراحتی
مورد سوءاستفاده قرار گیرد. یاد گرفتن شیوه رفتار مسئولانه در فضای مجازی، از تنظیمات
امنیتی گوشی تا انتخاب کلمات در یک استوری ساده، بخشی از همین پدافند غیرعامل
رسانهای است.
از سوی دیگر، فقط
نباید نگاه ما تدافعی باشد. نسل جوان ما باید راویان قدرتمند واقعیت ایران باشند.
روایتهایی که نه بر اساس هیجان لحظهای، که بر پایه حقیقت، عقلانیت و اخلاق بنا
شوند. ما نباید اجازه دهیم دشمن روایت اول را بسازد و ما فقط واکنش نشان دهیم.
بلکه باید با آموزش درست، روایت خود را از زندگی، پیشرفت، مشکلات و امیدها بسازیم
و منتشر کنیم.
و همه اینها وقتی
معنا پیدا میکند که جوان ما بتواند رسانه را مدیریت کند، نه تسلیم آن شود. باید
راههای رهایی از اعتیاد رسانهای، حفظ تمرکز ذهنی و زمانبندی حضور در فضای مجازی
را بلد باشد. ذهن فرسوده، اسیر روایت میشود؛ اما ذهن آگاه، روایتساز است.
اگر قرار است آینده
این سرزمین بهدست نسل جوان ساخته شود، پس باید آنها را برای شرایط جنگی
امروز جنگی از جنس محتوا، داده و روایت –
آماده کنیم. ما مسئولیم؛ چه در مقام مربی، چه مدیر، چه مادر، و چه خواهر بزرگتر.
و من، بهعنوان کسی که سالها صدای جوانان را شنیدهام، باور دارم که آموزش و گفتوگوی
عمیق در این حوزه، از نان شب واجبتر است.
در نهایت امروز بیش
از همیشه نیاز است که نهادهای فرهنگی، آموزشی و جوانان کشور، آموزش سواد رسانهای
را به یک اولویت راهبردی تبدیل کنند. بیتوجهی به این عرصه، مساوی است با رها کردن
ذهنها در میدانی پر از مینهای اطلاعاتی.
انتهای خبر/ ح
دیدگاهها