- گروه: اجتماعی
- کد خبر: 681
- بازدید: 21
- 1403/07/29 - 11:11:46
شهید «غلامرضا ذاکر»:
الهی توفیق ام عنایت فرما به آرزویم برسم
در فرازی از وصیتنامه این شهید بزرگ میخوانیم: الهی توفیق ام عنایت فرما به آرزویم برسم و مانند علی اکبر (ع) به فیض عظیم شهادت نائل شوم.
به گزارش خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «افق سرعین»، غیضعلی ذاکری و حبیبه اسماعیلی در سال ۱۳۴۵ زندگی مشترکشان را در روستای آتشگاه شروع کردند. آنها از طریق کشاورزی و دامداری امرار معاش میکردند و وضعیت مالی شان ضعیف بود اما در میان اهالی روستا از احترام خاصی برخوردار بودند.
اولین روز اردیبهشت ماه ۱۳۴۷ اولین فرزندشان به دنیا آمد. پسری که با خود شادی برای پدر و مادر به ارمغان آورد و زمان آن رسید که اسمی برای نوزاد انتخاب کنند، مادر غیضعلی اسم نوه اش را غلامرضا گذاشت.
غلامرضا خردسالی مهربان و دوست داشتنی بود و با همسن و سالهایش به مهربانی رفتار میکرد سال ۱۳۵۳ مادر دستش را گرفت و در دبستان روستا ثبت نام کرد و به شیرین ترین مرحله زندگی یعنی دوره آموختن پای گذاشت.
بعد از موفقیت در دوران ابتدایی در سال ۱۳۵۸ تحصیل در مقطع راهنمایی را در روستای آتشگاه شروع کرد و تا سوم راهنمایی تحصیل علم نمود ولی به علت نبود امکانات و عدم توانایی مالی که در شهر و در دوره متوسطه تحصیل کند و علی رغم میل باطنی اش ترک تحصیل کرد و دست راست پدر در امور کشاورزی و دامداری شد.
حتی برای تأمین معاش زندگی همراه پدر به شهرهای شمال از جمله رشت می رفت و در کارگاه بلوک زنی کار می کرد تا کمتر مشکلات مالی بر گردن پدر سنگینی کند غلامرضا نوجوانی خوشرو مهربان و دوست داشتنی بود، نمازش را اول وقت میخواند و عاشق امام حسین (ع) بود و در ماه محرم در عزاداری سالار شهیدان با شور و شوق وصف ناپذیری شرکت می کرد.
در سال ۱۳۶۵ قدم در پله اول جوانی نهاده بود و به خانواده اش در امور کشاورزی کمک می کرد. جوانی صبور بود و کارها را با صبر و حوصله انجام میداد و از کوره در نمی رفت دوست داشت در آینده برای خود زندگی تشکیل دهد و سر و سامان بگیرد. علاوه بر کمک به اقتصاد خانواده در پایگاه بسیج روستا فعال بود و به همراه بسیجیان آتشگاه با شروع جنگ تحمیلی فعالیتهای خودش را از پایگاه آغاز کرد. فعالیت آنان اعم از سیاسی مذهبی و اجتماعی بود و علاوه بر اینکه خود را برای جنگ آماده تر می کردند.
در امر به معروف و نهی از منکر شورا نیز برای حل اختلاف در روستا حضور فعال داشتند. غلامرضا جنگ تحمیلی را تجاوز از طرف ابر قدرت های جهان میدانست و میگفت که این جنگ، فقط جنگ با صدام نیست بلکه ما با ابر قدرت های جهان جنگ میکنیم. بنابراین با فرارسیدن دوره مقدس سربازی اش از طریق سپاه پاسداران شهرستان اردبیل به سربازی اعزام شد و پس از گذراندن دوره سه ماهه آموزش نظامی به استان کرمانشاه منتقل گردید و در منطقه عملیاتی نوسود واقع در شمال غربی کرمانشاه و مرز عراق به همراه رزمندگان غیور اسلام به مبارزه با بعثی ها پرداخت.
آری غلامرضا ذاکر، این جوان غیور در منطقه نوسود کرمانشاه به عنوان خدمه توپ، تا آخرین نفس مقاومت کرد تا اسیر دشمن بعثی نشود و در تاریخ ۶۶/۹/۲۱ از ناحیه سینه و صورت مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به آرزویش شهادت نایل آمد. پیکر مبارک این شهید در گلزار شهدای آتشگاه به خاک سپرده شد.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
دیدگاهها