- گروه: اجتماعی
- کد خبر: 751
- بازدید: 22
- 1403/08/23 - 22:49:35
یادداشت؛
چابکی خود را در برابر دشمن حفظ کنیم
تا آخر عمر " تجلُّد" و چابکی خود را در برابر دشمن حفظ کنیم.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «افق سرعین»، حجتالاسلاموالمسلمین محمد شیرعلیپور امام جمعه شهرستان سرعین در یادداشتی نوشت: عن الرَیّان بن صَلت، عَنِ الرِّضَا عَلِی بْنِ مُوسَی عَنْ أَبِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی عَنْ أَبِیهِ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَینِ بْنِ عَلِی علیهم السلام قَالَ: رَأَی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام رَجُلًا مِنْ شِیعَتِهِ بَعْدَ عَهْدٍ طَوِیلٍ وَ قَدْ أَثَّرَ السِّنُّ فِیهِ وَ کانَ یتَجَلَّدُ فِی مِشْیتِهِ فَقَالَ علیه السلام کبُرَ سِنُّک یا رَجُلُ قَالَ فِی طَاعَتِک یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ علیه السلام إِنَّک لَتَتَجَلَّدُ قَالَ عَلَی علیه السلام أَعْدَائِک یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ علیه السلام أَجِدُ فِیک بَقِیةً قَالَ هِی لَک یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ[1].امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از مدّتی مردی از شیعیان شان را ملاقات کردند در حالی که عمر او زیاد شده بود و آثار پیری در او آشکار شده بود. با اینکه پیر شده و عمری از او گذشته بود، اما حضرت ملاحظه فرمودند که او در حرکت و راه رفتن تجلُّد می کند، یعنی جوانانه حرکت می کند، تند حرکت می کند و چابکی نشان می دهد، آثار پیری در حرکت او آشکار نیست. حضرت فرمودند. سنّت بالا رفته، پیر شدی! عرض کردم: بله، سنّم گذشته اما این عمر را در طاعت و پیروی از شما صرف کردم.
فرمودند: می بینم چابک حرکت می کنی، راحت راه می روی. جواب داد: بله، من چابکم در مقابل دشمنانتان. پیر شده ام امّا این حالتِ چابکی و توانائی را نگه داشتم در مقابله با دشمنان شما. حضرت فرمودند: می بینم که دنباله خواهی داشت، یعنی عمر خواهی کرد، عمرِ تو انشاءالله طولانی خواهد شد. عرض کرد: هر چه عمر بکنم هم متعلّق به شما و از آنِ شماست.
این روایت را ریّان بن صلت که ثقه است از امام رضاعلیه السلام نقل می کند، آن حضرت از پدرانشان، امام به امام تا می رسد به امام حسینعلیه السلام. این، قضیةٌ فی واقعه، یک اتفاقی افتاده، حضرت امیرعلیه السلام به رفیقِ قدیمی خودشان برخورد کردند و این گفتگو بینشان گذشته است، حال، چرا این قضیه بازگو و تکرار می شود؟ از پدر به پسر، از امام قبل به امام بعد تا به امام رضاعلیه السلام رسیده است. این، برای این است که درسِ برای ما باشد. آنچه عمر می کنیم، در طاعت این بزرگواران باشد.
در مقابلۀ با دشمنان آنها تجلّدِ خودمان را حفظ کنیم، نیروی خودمان را برای مقابلۀ با دشمنان ذخیره کنیم. بدانیم که هیچ وقت جهاد و مبارزه با دشمن تمام نمی شود. این که بعضی تصوّر می کنند که یک وقتی، یک دعوایی به اسم انقلاب یا به هر اسم دیگر اتفاق افتاد و بعد هم تمام شد؛ نخیر، اینطور نیست، بایستی تا آخر عمر، انسان در مقابلۀ با اعداء، دشمنان، خود را آماده نگهدارد.
بعضی ها لَجِشان می گیرد که این حقیر در صحبت های خودم مرتب اسمِ دشمن می آورم، به ما هم می گفتند که چرا شما مرتب می گویید دشمن، دشمن! خوششان نمی آمد که دشمن را به یاد مخاطب بیاوریم. من به آنها می گویم خدای متعال از اوّل تا آخر قرآن، چقدر اسم ابلیس و شیطان را آورده، یک بار گفت، تمام شد. گفت شیطان دشمن شماست، فهمیدیم شیطان دشمن است، چرا تکرار می کند؟!
از اوّل قرآن تا آخر قرآن بحث شیطان هست «من شرّ الوسواس الخنّاس الذی یوسوس فی صدور الناس من الجنّة و الناس»، از اوّل تا آخرِ قرآن خدا شیطان را رها نمی کند! این اهمیت دادن و هشدار است که دشمن را باید همیشه در نظر داشت.- رهبرحکیم انقلاب اسلامی-
پی نوشت:
[1]. امالی صدوق، صفحۀ 243.
دیدگاهها